مرگ دردناک راننده خودرو ۴۰۵ در محور اسفراین بر اثر آتش گرفتن خودرو کشف ۴.۵ میلیارد ریال ارز قاچاق در تایباد برخورد مرگبار موتورسیکلت با تیر برق با یک کشته و یک مصدوم در مشهد (۲۹ شهریور ۱۴۰۳) درباره «پیمان آخال» در دوره قاجار که مناطقی از شمال‌شرق ایران را جدا کرد | «فیروزه» افتاده از انگشتر خراسان راهکارهایی برای مدیریت ترافیک و کاهش تصادفات در شروع سال تحصیلی | باز آمد بوی ماه ترافیک! جزئیات به‌کارگیری سرباز معلمان برای سال تحصیلی جدید تلاش ۱۲ ساعته آتش‌نشانان مشهد برای اطفای حریق انبار چوب رباط طرق + عکس (۲۹ شهریور ۱۴۰۳) بیماری‌هایی که مرد‌ها از آن غافل هستند | مردان، ستون‌های قدرت خرما‌های تریاکی با هشیاری پلیس کرمان به مقصد نرسید جزئیات روند بررسی پرونده سرقت ۵۱ میلیون تومان از بانک سپه مشهد خواص استثنایی یک لیوان شیر چقدر است؟ اسامی عطرهای غیرمجاز اعلام شد آیا ۹ تالاب ایران در تابستان جاری خشک شده‌اند؟ ۱۳ هزار معلول در انتظار وصل و واریز مستمری تأمین مایحتاج دانش‌آموزان بهزیستی با اجرای پویش‌های «مشق مهربانی» و «همه حاضر» در کشور | اجرای این پویش‌ها در خراسان رضوی چگونه است؟ پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (پنجشنبه، ۲۹ شهریور ۱۴۰۳) | برقراری جوّ پایدار از یکشنبه زائران عمره مفرده ۱۴۰۳ به این توصیه‌های سازمان حج و زیارت توجه کنند جان باختن یک مقنی در کاشمر براثر برق گرفتگی در چاه ۱۵ متری (۲۹ شهریور ۱۴۰۳) ضرورت اجرای قانون جوانی جمعیت در مشهد شبکه تولید و توزیع لوازم آرایشی و بهداشتی تقلبی در مشهد کشف و منهدم شد مقامات قضائی خراسان رضوی، پیگیر رفع مشکلات تولید آخرین وضعیت داروی هموفیلی در شهرستان‌ها | در شهرستان‌ها داروی هموفیلی نیست نوجوانان طرفدار نوشت‌افزار با تصاویر مفاخر شناخته‌شده و شهدا هستند
سرخط خبرها

خانه خود را کجا پیدا کنیم؟

  • کد خبر: ۷۴۸۳۳
  • ۲۸ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۵
خانه خود را کجا پیدا کنیم؟
فریدون صدیقى - استاد روزنامه نگاری

البته هرکسى دنیاى خودش را دارد و صدالبته دنیاى هرکسى، جایی است که روزگار خود را در آن پیدا مى کند؛ یعنى آن خودى که دوست مى دارد آنجا باشد. مکانى در آفتاب و مهتاب که حال آدمى در آن بهار و بنفشه مى شود؛ مثل بازى پرنده زیر طاق قوس قزح، مثل برگ نشسته روى شاخه ارغوان، مثل غلت خوردن ماهى قرمز در آبگیر خزر، مثل لحظه فتح قله سبلان براى کوهنوردى جوان‌تر از ۱۷ بهار یا آن دم که زندانى میان سالى، پاى آزادى را پس از ۱۰ سال بیرون مى گذارد. اصلا جاى هرکسى آنجاست که نه تنها خانه که آشیانه او هم هست.


سوال: یک معتاد مثلا فرهاد، مثلا شیرین، خود را کجا پیدا مى کند؟ به عبارت ساده‌تر دنیاى دلگشاى او کجاست؟ ساحل نوشهر به وقت غروب که آب شتک مى زند و کف آب کفش هاى غبارگرفته را واکس مى زند یا آن زمان که در هر مکان بشود با توهم نشئگى به عالم هپروت برود و بى خیال کرونا بدون پاسپورت به همه جا سر بزند و در بهار خواب هاى تابستان در پشت بام به ستاره خودش دم دمه‌های صبح چشمک بزند؟


چه خیالات مفرحى! راست این است که حال روزگار خیلى درهم، ژولیده و ازهم گسسته و دربه در است؛ یعنى روى دست خودش مانده است که چه کند تا حال مردمان معصوم را بیش از این مکدر نکند. مثلا ۲ میلیون از جمعیت ۸ میلیونى میان سالان ٦٠سال به بالاى ما که تنهاى تنها زندگى مى کنند، بیش از این پریشان نشوند؛ چون تنهایى، خطر‌های متعددى براى همه تنهایان در هر سن وسالی دارد. میان سالان تنهانشین در سال هاى نفس گیر کرونا جاى خود دارند که مشکلات گوارشى، اختلال در خواب، ترس و وحشت و افسردگى، سلامت آنان را تهدید مى کند.


این را من نمى گویم؛ رئیس شوراى عالى نظام پزشکى گفته و هشدار داده است که جامعه (نه فقط میان سالان) با خطر همه گیری اضطراب روبه روست.
سوال ساده: آیا ما با موقعیت کاریکاتورى از زندگى و نه خود زندگى روبه رو هستیم؛ چون آموزه‌ها و مهارت‌ها و تجربه‌های ما غیرکاربردى شده است؟ یعنى درس خوانده ایم و حالا از آن همه مشق و درس خوانده شده، کارى برنمى آید؟ یعنى کارگران بیکارند؟ کارگاه‌ها از بیکارى در را به روى خود بسته اند تا شرمنده کار یا کارگاه هاى چینى نباشند؟


نیازى به پاسخ دادن نیست. روایت و حکایت کسب وکار و تولید ما مثل آن کارگاه جوراب بافى ته خیابان است که سرانجام تسلیم جوراب هاى وارداتى و افزایش تعداد جوانان جوراب نپوشیده شد. مثل دکمه فروش‌ها که به دلیل غیب شدن دکمه هاى روپوش، فال حافظ به جوانان ازسن ازدواج گذشته مى فروشند.
راست این است که گاهى فکر مى کنم نکند علت بی قرارى و اضطراب ما این است که این روز‌ها زیاد پرسش مى کنیم، درحالى که کسى پاسخگو نیست. لابد یادمان رفته است وقتى کسى پاسخگو نیست، حق انتخاب میان خوب و بد و حتى بد و بدتر هم منتفى است. شاید انتخاب کردن، ما را بى بندوبار مى کند.


البته هر کسى دنیاى خودش را دارد و دنیاى هر کسى یعنى جایى که فقط و فقط مال اوست، اما اکنون ما درظاهر همچنان در آرزوى رسیدن به دنیاى آرام و رام وخرامان هستیم؛ چون آب پریده رنگ، برق ترس خورده، گرمای کم سابقه، سیل درکمین، گرانى میدان دار، جاده‌های حادثه ساز، ویروس کرونای هزارچهره که هر روز به رنگى درمى آید که تاکنون ندیده ایم، فرصت نمى دهد به سلامتى سلام کنیم، حتى فرصت نمى دهد ماسک عوض کنیم یا نام ما در نوبت واکسن ثبت شود.
روزگار نادر و نامکشوفى است، آن سان که آسمان بى ابر، پیوسته در رعدوبرق است و بارانى ندارد و اگر دارد، نامش در تابستان سیل است. بسى امیدوارم که امیدوارى یادمان نرود؛ چون همیشه فردا روز دیگرى است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->