خوراکی‌های ممنوعه بوفه مدارس زمین برای ۹ روز لرزید! + علت وزش باد و گردوخاک، پدیده غالب از امروز تا اواسط هفته جاری در مناطق شرقی خراسان رضوی (۳۱ شهریور ۱۴۰۳) ۱۶ میلیون دانش‌آموز از فردا (یکم مهر) راهی مدارس می‌شوند | ۷۹۰ هزار نفر غایبند! + علت زلزله فاریاب در کرمان را‎ به لرزه درآورد (۳۱ شهریور ۱۴۰۳) + جزئیات خسارت زمان طلایی تزریق واکسن آنفلوآنزا چه وقت است؟ چرا یک میلیون تومان متناسب‌سازی برای بازنشستگان تامین اجتماعی واریز نمی‌شود؟ ممنوعیت حمل پیجر و بی‌سیم برای مسافران پروازهای تهران-بیروت تصادف پراید و نیسان در میانجلگه نیشابور با ۶ مصدوم (جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳) زمین لرزه دو شهرستان خراسان رضوی را لرزاند (جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳) برخورد تریلی با ۲ دستگاه سواری در جاده ارومیه – مهاباد چهار فوتی برجای گذاشت ترافیک سنگین در مبادی ورودی و خروجی‌ مشهد (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) شهروندان خراسان رضوی از توقف در حاشیه مسیل‌ها و صعود به ارتفاعات خودداری کنند (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) کشف ۴۱ گوشی سرقتی در هنگ مرزی تایباد (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) سرقت خودرو، در پوشش مادر و فرزندی، در مشهد (۳۰شهریور ۱۴۰۳) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی | افزایش دمای هوا در هفته آینده (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) رئیس سازمان غذا و دارو: برای ارسال دارو و تجهیزات پزشکی به لبنان آماده‌ایم پرداخت مستمری ۱۳ هزار نفر تحت پوشش سازمان بهزیستی از سرگرفته می‌شود ترافیک سنگین در محور جنوب به شمال چالوس (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) طوفان ایتالیا بیش از ۱۰۰۰ نفر را از خانه‌هایشان فراری داد مرگ دردناک راننده خودرو ۴۰۵ در محور اسفراین بر اثر آتش گرفتن خودرو کشف ۴.۵ میلیارد ریال ارز قاچاق در تایباد برخورد مرگبار موتورسیکلت با تیر برق با یک کشته و یک مصدوم در مشهد (۲۹ شهریور ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

خودکشی عروس سرخسی با بلعیدن مواد مخدر

  • کد خبر: ۳۲۳۴۱
  • ۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۵
خودکشی عروس سرخسی با بلعیدن مواد مخدر
اظهارات زن ۴۷ ساله سرخسی در کلانتری سپاد مشهد: باید با دستان خودم دخترم را که در ۱۱ سالگی عروس شده بود، به خاک بسپارم.
به گزارش شهرآرانیوز، این زن که کوهی از غم را بر دوش می‌کشید اشک ریزان به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: «مهیار» به خواستگاری دختر ۱۱ ساله ام آمد. من هم به خاطر شناختی که از خانواده اش داشتم همسرم را راضی کردم تا با این ازدواج موافقت کند چرا که خودم نیز طبق آداب و رسوم محلی در همان سن و سال ازدواج کرده بودم و اعتقاد داشتم دختر باید زودتر ازدواج کند و سر و سامان بگیرد. اما نمی‌دانستم با این کار آینده دخترم را به نابودی می‌کشانم.

بالاخره همسرم نیز رضایت داد و ما مراسم عقدکنان را در یکی از روستا‌های سرخس در حالی برگزار کردیم که به خاطر خردسالی دخترم مجبور شدیم خطبه عقد را در منزل جاری کنیم تا چند سال بعد ازدواج آن‌ها به صورت رسمی و محضری ثبت شود. خلاصه زمانی که «بنفشه» باید کودکی می‌کرد و عروسک هایش را به آغوش می‌کشید ناگهان باردار شد و نوزادش را به جای عروسک در آغوش گرفت. اما مهیار درآمد خوبی نداشت و نمی‌توانست با کارگری هزینه‌های زندگی اش را تامین کند به همین دلیل تصمیم به مهاجرت گرفت و برای یافتن شغلی مناسب از سرخس عازم مشهد شد.

او منزلی را در حاشیه شهر اجاره کرد و به زندگی خودش ادامه داد. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدیم اوضاع اقتصادی دامادم خیلی بهتر شده است و درآمد خوبی دارد. از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم و از این که دامادم شغل مناسبی یافته است در پوست خود نمی‌گنجیدم با این حال نمی‌توانستم دام‌ها را در روستا رها کنم و به مشهد بیایم البته گاهی به مناسبت‌های مختلف من و همسرم سری به دختر و دامادم می‌زدیم و ساعاتی را در کنار نوه شیرین زبانمان سپری می‌کردیم، ولی بیشتر دخترم به دیدار ما می‌آمد تا این که یک روز وقتی برای جشن تولد نوه ام به مشهد آمدم از رفت و آمد افراد غریبه و مشکوک دریافتم که «مهیار» به خرده فروشی مواد مخدر روی آورده است و به همین دلیل ادعا می‌کند که درآمد خوبی دارد.

آن روز وقتی به سرخس بازگشتم در وجودم غوغایی برپا بود به طوری که از این موضوع بسیار زجر می‌کشیدم به ناچار ماجرای قاچاق فروشی دامادم را برای همسرم بازگو کردم، اما جز ناراحتی و عذاب وجدان کاری از دستمان ساخته نبود. دیگر اشتیاقی برای دیدار مهیار نداشتیم و مهر و عاطفه ما نسبت به او کمتر شده بود اگرچه چند بار همسرم به او تذکر داد که دست از این کار‌ها بردارد، ولی گوش مهیار بدهکار این حرف‌ها نبود.

روز‌ها به همین ترتیب می‌گذشت تا این که سال گذشته دخترم دوباره باردار شد و طبق نظر پزشک قرار بود خرداد ماه امسال نوزادش را به دنیا بیاورد من که آشوبی در دلم برپا بود طاقت نیاوردم و برای کمک به دخترم به مشهد آمدم. خلاصه دخترم پسر زیبایی به دنیا آورد و من از او مراقبت می‌کردم پرستارش بودم و همه امور مربوط به خانه داری را برایش انجام می‌دادم، ولی همچنان از این که دامادم خرده فروش موادمخدر است زجر می‌کشیدم این گونه بود که ۱۰ روز بعد نوه کوچکم را استحمام کردم و پس از مرتب کردن امور ضروری زندگی دخترم عازم سرخس شدم چرا که همسرم به تنهایی از عهده نگهداری دام‌ها برنمی آمد، ولی سه روز بعد خبر رسید که دخترم ۷ سال پس از ازدواج و زندگی با دامادم به خاطر افسردگی بعد از زایمان و با بلعیدن مقداری مواد مخدر خودکشی کرده است.

با شنیدن این خبر آسمان دور سرم چرخید و دیگر چیزی نفهمیدم. چند دقیقه بعد همسایگان با پاشیدن آب روی صورتم مرا به هوش آوردند و من بی درنگ به مشهد آمدم حالا هم از دامادم به خاطر نگهداری موادمخدر در منزل و مراقبت نکردن از دخترم شکایت دارم و...

شایان ذکر است با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) شکایت این زن مورد بررسی‌های دقیق پلیسی قرار گرفت.
 
منبع: خراسان
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->