انتصاب سرپرست خبرگزاری صدا و سیما و مدیر شبکه خبر در احکام جداگانه فیلم‌های اسپانیا و فرانسه در راه اسکار ۲۰۲۵ غوغای ارکستر سمفونیک تهران با ساز‌های قدیمی «فوتبال ۱۲۰» به آنتن برمی گردد + زمان پخش جایزه بهترین انیمیشن خیرونای اسپانیا به «پیانو» رسید قصه بانوی خودساخته | نگاهی به سریال «طوبی»، ساخته سعید سلطانی کمدی اجتماعی به دنبال جذب تماشاگر تئاتر است کلیدر در آسمان ادبیات فارسی می‌درخشد، چنان که تاریخ بیهقی اولین پوستر رسمی «اکنون» سروش صحت منتشر شد + عکس نامزد‌های چهاردهمین دوره جوایز ایسفا را بشناسید + اسامی اکران فیلم سینمایی «زودپز» با بازی نوید محمدزاده و محسن تنابنده افتتاح مرکز فرهنگی هنری شماره ۶ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مشهد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخرین هفته تابستان ۱۴۰۳ (۲۹، ۳۰ و ۳۱ شهریور) + زمان پخش درخشش شهاب حسینی در شمال آمریکا با «آخرین حرکت» اکران مردمی «مفت‌بر» در سینما هویزه مشهد + فیلم آمار‌ جدید سامانه بازار کتاب تا چه اندازه منطقی است؟ | آقایان کتاب‌خوان‌تر از زنان!
سرخط خبرها

حکایت ثروت و موفقیت و عشق روی نیمکت

  • کد خبر: ۲۵۰۷۲۶
  • ۲۴ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۳
حکایت ثروت و موفقیت و عشق روی نیمکت
زن دست هایش را شست و به دم در خانه رفت و در پشت در خانه سه پیرزن مهربان و خنده رو را مشاهده کرد که هرسه گیس بلند سفیدی داشتند.

در روزگاران نه چندان قدیم، زنی در آشپرخانه مشغول درست کردن سالاد بود، که صدای زنگ در خانه شان برخاست. زن دست هایش را شست و به دم در خانه رفت و در پشت در خانه سه پیرزن مهربان و خنده رو را مشاهده کرد که هرسه گیس بلند سفیدی داشتند. زن با مشاهده پیرزن‌ها گفت: بفرمایید؟ سه پیرزن گفتند: سلام. می‌توانیم مهمان خانه شما شویم؟

زن گفت: من شما را نمی‌شناسم و نمی‌توانم به خانه مان دعوتتان کنم. همسرم که برای گرفتن نان به سر کوچه رفته، تا دقایقی دیگر برمی گردد. می‌توانید صبر کنید تا او بیاید.

سه پیرزن گفتند: ایراد ندارد. صبر می‌کنیم تا همسرتان بیاید. اما تا آن موقع خود را معرفی می‌کنیم. پیرزن اولی گفت: نام من ثروت است. پیرزن دومی گفت: نام من موفقیت است. پیرزن سومی گفت: نام من عشق است.

پیرزن اولی گفت: هرجا که من باشم دو نفر دیگر هم هستند. پیرزن دومی گفت: نه، اشتباه گفتی، هرجا که این باشد، من هستم و هرجا که تو باشی من نیستم.

پیرزن سومی گفت: تو هم اشتباه گفتی. هرجا این باشد من نیستم و هرجا من باشم هرسه هستیم. پیرزن اولی گفت: قاتی شد. یک بار دیگر از اول مرور می‌کنیم. هرجا من باشم کی نیست؟ پیرزن دومی گفت: این نیست. پیرزن سومی گفت: من هستم، تو نیستی. پیرزن دومی گفت: هرجا که من باشم این نیست، نه اینکه هرجا که این باشد من نیستم. پیرزن اولی گفت: هرجا که کی باشد همه هستیم؟ 

پیرزن دومی گفت: من. پیر زن سومی گفت: من. پیرزن اولی گفت: تو عشقی. ولی دوست داشتن از عشق برتر است. پیرزن سومی گفت: این یک موضوع دیگر است. الان ما داریم درباره عشق و موفقیت و ثروت صحبت می‌کنیم. پیرزن دومی گفت: موفقیت از ثروت بهتر است و دوست داشتن از عشق برتر. در همین حین که سه پیرزن مشغول معرفی خود بودند، شوهر زن درحالی که سه عدد نان بربری گرفته بود از راه رسید و با کمک همسایه‌ها سه پیرزن را به پارک محل هدایت کرد. 

سه پیرزن نیز روی یکی از نیمکت‌های پارک نشستند و تا پایان عمر درباره اینکه چی از چی برتر است و وقتی چی باشد چی نیست و اگر کی باشد بقیه هم هستند و سایر مباحث تئوریک و استراتژیک با یکدیگر به بحث و تبادل نظر پرداختند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->