ممنوعیت حمل پیجر و بی‌سیم برای مسافران پروازهای تهران-بیروت تصادف پراید و نیسان در میانجلگه نیشابور با ۶ مصدوم (جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳) زمین لرزه دو شهرستان خراسان رضوی را لرزاند (جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳) برخورد تریلی با ۲ دستگاه سواری در جاده ارومیه – مهاباد چهار فوتی برجای گذاشت ترافیک سنگین در مبادی ورودی و خروجی‌ مشهد (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) شهروندان خراسان رضوی از توقف در حاشیه مسیل‌ها و صعود به ارتفاعات خودداری کنند (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) کشف ۴۱ گوشی سرقتی در هنگ مرزی تایباد (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) سرقت خودرو، در پوشش مادر و فرزندی، در مشهد (۳۰شهریور ۱۴۰۳) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی | افزایش دمای هوا در هفته آینده (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) رئیس سازمان غذا و دارو: برای ارسال دارو و تجهیزات پزشکی به لبنان آماده‌ایم پرداخت مستمری ۱۳ هزار نفر تحت پوشش سازمان بهزیستی از سرگرفته می‌شود ترافیک سنگین در محور جنوب به شمال چالوس (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) طوفان ایتالیا بیش از ۱۰۰۰ نفر را از خانه‌هایشان فراری داد مرگ دردناک راننده خودرو ۴۰۵ در محور اسفراین بر اثر آتش گرفتن خودرو کشف ۴.۵ میلیارد ریال ارز قاچاق در تایباد برخورد مرگبار موتورسیکلت با تیر برق با یک کشته و یک مصدوم در مشهد (۲۹ شهریور ۱۴۰۳) درباره «پیمان آخال» در دوره قاجار که مناطقی از شمال‌شرق ایران را جدا کرد | «فیروزه» افتاده از انگشتر خراسان راهکارهایی برای مدیریت ترافیک و کاهش تصادفات در شروع سال تحصیلی | باز آمد بوی ماه ترافیک! جزئیات به‌کارگیری سرباز معلمان برای سال تحصیلی جدید تلاش ۱۲ ساعته آتش‌نشانان مشهد برای اطفای حریق انبار چوب رباط طرق + عکس (۲۹ شهریور ۱۴۰۳) بیماری‌هایی که مرد‌ها از آن غافل هستند | مردان، ستون‌های قدرت خرما‌های تریاکی با هشیاری پلیس کرمان به مقصد نرسید جزئیات روند بررسی پرونده سرقت ۵۱ میلیون تومان از بانک سپه مشهد
سرخط خبرها

دستگیری عروس مشهدی با شکایت پدرشوهرش

  • کد خبر: ۱۵۰۴۳۵
  • ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۶
دستگیری عروس مشهدی با شکایت پدرشوهرش
زن مشهدی پس از طلاق از شوهرش فراری شد اما این پایان ماجرا نبود و پدرشوهرش از او به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، بعد از طلاق از شوهرم، به دنبال زندگی و سرنوشت خودم رفتم تا فرزندانم را بزرگ کنم، اما پدر شوهرم سایه به سایه در تعقیب من بود که مرا پیدا کند. بالاخره هم در حالی حکم جلب مرا گرفته که مدعی است من ۳۰۰ میلیون تومان از او کلاهبرداری کرده‌ام چرا که ...

افسر انتظامی در حالی که حکم جلب قانونی زن ۳۰ ساله را در دست داشت با راهنمایی شاکی پرونده، پشت در واحد آپارتمانی قرار گرفت، اما گویی هیچ کس در منزل نبود! زنگ‌های متمادی و ضربه به در نیز فایده‌ای نداشت، اما تعداد کفش‌های مقابل واحد آپارتمانی از یک ماجرای مرموز حکایت می‌کرد به طوری که فرضیه اختفای متهم در منزل قوت گرفت و بدین ترتیب افسر انتظامی برای گشودن در منزل به شگرد‌های پلیسی متوسل شد. طولی نکشید که صدای کودکی از درون منزل به گوش رسید. او که اکنون پشت در قرار داشت نگاهی از «چشمی» به بیرون انداخت و گفت: «مادرم برای خرید به بیرون از منزل رفته و در قفل است!» افسر پلیس که حالا به حضور زن تحت تعقیب در منزل اطمینان داشت، خطاب به پسر خردسال گفت: «با شماره تلفن مادرت تماس بگیر و به او بگو به منزل بازگردد!»، ولی کودک که هراسان شده بود، با بغضی غریب ادامه داد: «ما نمی‌توانیم شماره بگیریم!» این جمله نشان داد که او در خانه تنها نیست و افراد دیگری نیز حضور دارند! دقایقی بعد با اقدامات قانونی و هماهنگی‌های قضایی، بالاخره کودکان در واحد آپارتمانی را گشودند، اما اثری از زن ۳۰ ساله در خانه نبود.

افسر پلیس کودکان را در آغوش گرفت و مهربانی را بر قلب و زبان جاری ساخت تا آن‌ها در کنار پلیس احساس آرامش کنند. در این هنگام یکی از کودکان به سمت کمد دیواری رفت و در حالی که دستانش را به اطراف گشوده بود، خطاب به بانوی پلیس گفت: نمی‌گذارم مادرم را ببرید! در این لحظه بود که ناگهان زن ۳۰ ساله از داخل لباس‌های آویزان بیرون آمد، اما افسر پلیس تدبیری اندیشید تا اعتماد کودکان به پلیس خدشه دار نشود. او پس از یک گفت وگوی رمز آلود با زن ۳۰ ساله، از خانه بیرون رفت و در کنار مجتمع مسکونی منتظر زن جوان ایستاد. دقایقی بعد متهم، فرزندانش را به یکی از بستگانش سپرد و خود به همراه افسر پلیس راهی کلانتری شد. او در حالی که بیان می‌کرد بالاخره من عروس شاکی بودم و فرزندانم نوه‌های او هستند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: ۸ سال قبل وقتی از شوهر معتادم طلاق گرفتم در جست وجوی منزلی برای سکونت برآمدم. در این میان با مردی آشنا شدم که در بنگاه املاک فعالیت می‌کرد. «جلال» پسری خوش تیپ و مهربان بود که منزل خوبی برایم پیدا کرد. او چند روز بعد با من تماس گرفت و مرا برای دیداری حضوری به یک رستوران دعوت کرد. او مدعی شد عاشقم شده است و قصد ازدواج با مرا دارد! «جلال» گفت: پدرم از بساز و بفروش‌های معروف است که اوضاع مالی خوبی دارد و من به اجبار او با یکی از بستگانش ازدواج کردم، اما علاقه‌ای به همسرم ندارم! به همین دلیل روزی که تو را دیدم، احساس کردم نیمه گم شده زندگی ام را یافته ام! خلاصه با حرف‌های عاشقانه «جلال» به عقد موقت او درآمدم چرا که من هم کسی را نداشتم و باید پناهگاهی برای خودم می‌یافتم! اگرچه فقط یک هفته بعد فهمیدم که «جلال» به مواد مخدر اعتیاد دارد، اما او آن قدر مهربان بود که این موضوع را نادیده گرفتم و چند ماه بعد صاحب دختر و پسری دوقلو شدم! «جلال» که گویی همسرش باردار نمی‌شد نام فرزندانم را در شناسنامه اش ثبت کرد، ولی بعد از این ماجرا، پدر شوهرم متوجه ازدواج مجدد «جلال» شد و زندگی مرا به هم ریخت. او همسرم را از کارش اخراج کرد و دیگر پولی به او نداد تا مرا طلاق بدهد!

وقتی اوضاع زندگی ما آشفته شد و همسرم از شدت خماری به خود می‌پیچید، من هم به ناچار طلاق گرفتم تا فرزندانم را بزرگ کنم!

مدتی بعد فهمیدم که «جلال» در مرکز ترک اعتیاد بستری شده و پدر شوهرم سایه به سایه دنبال من می‌گردد. من هم پنهانی در یک واحد آپارتمانی زندگی می‌کردم تا این که از من شکایت کرد.

پدر شوهرم مدعی بود مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان رهن منزل به او تعلق دارد و من کلاهبرداری کرده ام در حالی که بالاخره من عروس او بودم و این دو کودک نوه هایش هستند، ولی پدر شوهرم حتی نوه هایش را نیز قبول ندارد...

با دستور سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) بررسی‌های قضایی و کارشناسی این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->