نتیجه بازی استقلال و نساجی در لیگ برتر(۳۰ شهریور ۱۴۰۳)+ ویدیو گل‌ها| جشنواره وار! ویدیو خلاصه بازی استقلال و نساجی در لیگ برتر(۳۰ شهریور ۱۴۰۳) نظری شرایط برای میزبانی خوب از تیم ملی مهیا است تاج فیروز: امیدواریم میزبانی شایسته‌‌ای در مشهد از تیم ملی داشته باشیم دیدار سرمربی تیم ملی و استاندار خراسان رضوی پخش زنده بازی پرسپولیس و آلومینوم اراک (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) + تماشای آنلاین قلعه نویی: حتما بدترین نتایج را با تیم ملی گرفته‌ام که من را نقد می‌کنند ترکیب استقلال برابر نساجی مشخص شد (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) پخش زنده بازی استقلال و نساجی (۳۰ شهریور ۱۴۰۳) + تماشای آنلاین قلعه نویی: شرایط چمن ورزشگاه امام رضا(ع) قابل قبول است | مشهد می‌تواند میزبان اردوهای تیم ملی باشد + ویدئو احتمال غیبت کاکوتا در دربی قوت گرفت چرا استقلال یامگا را تقدیم نساجی کرد؟ نارضایتی شمسایی از عملکرد تیم ملی فوتسال ناکامی باشگاه استقلال در جذب مهاجم جدید جزئیات سفر قلعه نویی به مشهد| از بازدید از ورزشگاه امام رضا(ع) تا جلسه ویژه با استاندار خراسان رضوی میزبانی مشهد برای بازی «ایران - قطر» قطعی شد پرواز استقلال و پرسپولیس به سوی دربی آتش بس پیشکسوتان استقلال تا دربی ملاقات نکونام و استقلالی‌ها با خطیر؟ هلدینگ همه هزینه استقلال را نمی‌دهد!
سرخط خبرها

شکایت از که کنم، خانگی است غمازم

  • کد خبر: ۱۳۶۲۵۲
  • ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۱
شکایت از که کنم، خانگی است غمازم
حامد عسکری - شاعر و نویسنده

ساعت یک وبیست دقیقه شب است. چندساعتی است بازی تمام شده است. شبی جهنمی که هنوز در آن دست وپا می‌زنم، ادامه دارد. حالا همه جهان می‌دانند که شش تا خورده ایم، دوتا زده ایم. بعد از بازی کلی توئیت و استوری و خبر و پست خوانده ام و حالا گوشی خاموش است و نشسته ام به نوشتن. قصه شب پسرم را گفته ام و همین نیم ساعت پیش خوابید. هوا آلوده است و امروز یعنی همین چند ساعت دیگر، مدرسه ندارد. قصه رفعت نظام خان مشروطه خواه بمی را گفته ام؛ آدمی که همه قشون انگلیس و نظمیه ایران را در جنوب شرق کلافه کرده بود و داشت به تصرف کرمان می‌آمد با سیزده عراده توپ.

وقتی پسرم گفت عراده یعنی چی، بغضم پایین نمی‌رفت. بغضم را قورت دادم و معنی عراده را گفتم و بعد گفتم شب، یکی دو منزل به کرمان، تفنگچی هایش را انگلیس خرید. درست از همان جایی که فکر می‌کرد نقطه قوتش است، ضربه فنی شد. گفتم که در بردسیر ماسوره توپ هایش را یکی دو توپچی اش باز کردند و توپ‌ها بعد از آن با چند تن فولاد یخ هیچ فرقی نداشت. رفعت نظام از درون سپاه شکست خورد. دستگیر شد، اعدام شد و همه تلاش هایش خاکستر شد.

در دقیقه چهارم این بازی دوتا از بازیکنانمان با جاگیری بد، خوردند به هم و بینی خردشده علی بیرو را که دیدم، درد به جانم پیچید. علی منگ بود. من یقین دارم در آن ثانیه‌ها همه چیز را دوتا می‌دیده است؛ همه آن‌هایی که تشویقش می‌کردند و همه آن‌هایی که فحشش می‌دادند. راستی علی کدامشان را بیشتر دیده است؟ ما به هم خوردیم، از درون فروریختیم، تیم خودش را در آن تعلل چنددقیقه‌ای کوفتی گم کرد، دروازه بانی آمد جای بیرو و تمام. انگلیس دقیقا سیاستش همین است.

ما باختیم، بد هم باختیم و دریغ که این نکته هنوز برای خیلی هامان تلنگری نخواهد شد. ما به فضای ورزشگاه باختیم، ما به سم پاشی صفحات و توئیت‌ها و استوری‌ها باختیم. ما به چیزی باختیم که فکرش را نمی‌کردیم. هنوز این یازده یوز ایرانی جگرگوشه ما هستند، هنوز برایشان می‌میریم، حتی اگر هر بازی ۱۰ گل بخورند. پرچم ایران نباید پایین بیاید، مگر وقتی که قرار است کاغذکادو تابوتمان باشد. ملتفتی که؟

به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->